جدول جو
جدول جو

معنی بار خیمه - جستجوی لغت در جدول جو

بار خیمه
(رِ خَ /خِ مَ / مِ)
قرارگاه باج گیران در راهها و گذرگاهها. میرنظمی گوید:
خیال غمزه ها در دل نشسته
بجان آمد شدن را راه بسته
بخواهد بار خیمه از دل و جان
گذرگاه نفس بندید هر آن.
(از شعوری ج 1 ورق 190 برگ آ).
باجگاه. گمرکخانه. (دمزن) ، نام شهری در ایالت فاراب که ترکان آنرا سیرام گویند. (ناظم الاطباء: فاراب). رجوع به فاراب شود
لغت نامه دهخدا
بار خیمه
قرار گاه باجگیران در راهها و گذرگاهها، جمع کننده مالیات و گمرک محصل مالیات باجگیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ مَ / مِ)
باد خامه و باد گرز و باد تیر وباد کمان و باد تفنگ و باد شمشیر و باد رمح و باد سم و باد رکاب و باد تازیانه و باد پشت دست و باد سیلی و باد نگاه و باد سنگ یعنی صدمه و آسیب (آنها را) باشد چه باد بمعنی آسیب و صدمه باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بار خیزی
تصویر بار خیزی
باروری حاصلخیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار خواه
تصویر بار خواه
آنکه اجازه ورود طلبد آنکه اذن دخول خواهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار خیز
تصویر بار خیز
شاخه هایی از گیاهان که ممکن است میوه بر روی آنها پیدا شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارخیمه
تصویر بارخیمه
((خَ یْ مِ))
قرارگاه باج گیران در راه ها و گذرگاه ها، محصل مالیات، باج گیر
فرهنگ فارسی معین
کومه روی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی